همزمان با دهه فجر و سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، خبرنگار ابنا با دکتر «محمد ستوده آرانی» عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) درباره ساختار نظام بین الملل در عصر پیروزی انقلاب اسلامی ایران به گفتگو نشسته است.
مشروح گفتگو با استاد ستوده در ذیل می آید:
خبرنگار ابنا: انقلاب اسلامی ایران در شرایط نظام دو قطبی رخ داده است و نسل امروز با شرایط بلوک بندی آن دوران آشنایی ندارند. اولین سؤال این است که ساختار نظام بینالملل در عصر وقوع انقلاب اسلامی ایران چگونه بود؟
ـ دکتر ستوده: در سال 1357 که انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 57 به پیروزی رسید ساختار نظام بینالملل دو قطبی بود. از یک طرف آمریکا و از طرف دیگر شوروی بر جهان حاکم بودند. از بین نظریههای روابط بینالملل، در نظریه ساختارگرایی که یک نظریه به نسبت پرطرفداری هم بوده، این گونه آمده است که ساختار نظام بینالملل جبریتی را بر دولتها اعمال میکند. بنابراین هیچ دولتی نمیتواند بدون خواست این یا آن بلوک در ساختار دو قطبی عمل کند. اساساً انقلاب در ساختار دو قطبی محکوم به شکست است و اگر در آن فضای دو قطبی در کشوری قیامی میشد، اگر آن کشور در بلوک آمریکا بود آمریکاییها آن قیام را به شوروی نسبت میدادند و اگر آن قیام در یک کشوری بود که در بلوک شرق قرار داشت، شورویها آن را به آمریکا نسبت میدادند. بنابراین تقریباً نمیتوان گفت که محال، ولی تقریباً کار بسیار سخت و مشکلی بود که کشوری بدون تکیه به این قدرت یا آن قدرت، انقلابی را سامان دهد. اما در این شرایط بسیار سخت و از نظر ساختاری در یک جبریت کامل، مردم ایران به رهبری امام(ره) توانستند انقلاب اسلامی را به پیروزی برسانند و زمانی که این انقلاب به پیروزی رسید تقریباً میتوان گفت که هم آمریکا و هم شوروی و هم صاحب نظرانی که در عرصههای سیاسی آیندهنگری میکردند تصور پذیرش چنین انقلابی را نداشتند و عنصر غافلگیری در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقش بسیار بالایی را داشت.
جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا که اعلام کرد سیاست خارجیاش مبتنی بر "نه شرقی و نه غربی" است بیانگر عدم اتکاء به آمریکا و شوروی بود. غالباً کشورهایی که در مواجهه با ساختار کلان نظام بینالملل موجود عمل میکنند بعد از گذشت مدت اندکی مجبور میشوند که به این سمت آن سمت تمایل پیدا کنند؛ اما این خواست انقلاب اسلامی ایران است که علیرغم اینکه در سال 57 در شرایط بسیار سختی به سر میبُرد اما در همان زمان به دلیل تهاجم ارتش سرخ شوروی به افغانستان رابطه ایران با شوری هم تیره شد. علت آن این بود که در همان ابتداء امام نسبت به این مداخله موضعگیری کردند و خواهان خروج ارتش سرخ از یک کشور اسلامی به نام افغانستان شدند. البته در مورد نوع رابطه ایران با شوروی هم ایران با شوروی مشکل داشت؛ مخصوصاً در رابطه با قیمت گازی که از ایران به شوروی صادر میشد و ایران در پی آن بود که به قیمت عادلانه بینالمللی گاز ایران به شوروی صادر شود. اما چون شوروی این را نپذیرفت به علاوه دلایل دیگر، روابط ایران با شوروی هم تیره شد. بنابراین در همان سال نخست انقلاب، روابط ایران نه تنها با آمریکا بلکه با شوروی هم تیره شد. بر این اساس انقلاب ایران در عمل نشان داد که وابسته به هیچ یک از قدرتهای بزرگ نیست و این مسأله یکی از ویژگیهای ممتاز انقلاب اسلامی ایران است. در سالهای بعد از آن به دلیل این که جبریت نظام بینالملل بالا بود، آمریکا و شوروی سعی کردند تا انقلاب ایران را به گونهای در مرحله اول منحرف کنند یا اگر بتوانند وضعیت جدید را به ماقبل انقلاب عودت دهند. اما ملت ایران به رهبری امام در همین رابطه هم مقاومت کردند و توانستند که دو هدف بسیار مهم را به ثمر برسانند. یکی از آنها که ویژگی بسیار مهم انقلاب ایران است مسأله آزادی از نظام استبدادی و ایجاد یک نظام اسلامی مردمی در داخل بود.
در همین رابطه قاعدتاً به دلیل این که ماهیت انقلاب ایران، اسلامی بود نه آمریکا و نه شوروی دل خوشی از انقلاب نداشتند و در پی این بودند که انقلاب را به فرمت دیگری هدایت کنند. برای نمونه یک انقلاب دموکراتیک یا جمهوری ایجاد شود. یا یک حکومت جمهوری به وجود بیاید که این احتمال در رخدادهای اوائل انقلاب پررنگ بود به همین خاطر امام موضعگیری کردند و فرمودند که نظام سیاسی آینده ایران، جمهوری اسلامی است نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم.
ویژگی مقابله با سلطه و مداخله خارجی انقلاب ایران، به موازات ویژگی استقلال خواهی ادامه پیدا کرد. اگر انقلابها را با هم مقایسه کنیم گفته میشود که انقلاب فرانسه تا حد زیادی توانست که جنبه آزادیخواهی را محقق کند و یا انقلاب روسیه و چین و کوبا توانستند جنبههای استقلالخواهی را محقق کنند. اما جمهوری اسلامی ایران توانست هر دو بُعد را همزمان در اهداف خود داشته باشد، آنها را عملیاتی و نهادینه کند و پس از گذشت 37 سال به عنوان یک قدرت مؤثر و قدرتمند نه تنها در منطقه بلکه در سطح نظام بینالملل ایفای نقش کند و فعال باشد.
بنابراین چه در شرایطی که معطوف به سالهای قبل از انقلاب و سال پیروزی انقلاب و مربوط به دهه بعد از انقلاب است، شرایط منطقهای و بینالمللی برای انقلاب اسلامی ایران بسیار سخت بود و انقلاب اسلامی ایران توانست که در این شرایط نه تنها ماندگاری خود را حفظ کند بلکه اهداف انقلاب را هم محقق کند.
خبرنگار ابنا: استاد؛ ایران جزء حیطه نفوذ آمریکا بود و دشمنی آمریکا به خاطر وقوع انقلاب در ایران، معقول بود. سؤال این است که علت دشمنی شوروی چه بود و چرا سالها بعد در جنگ تحمیلی به صدام کمک نظامی کرد؟
ـ دکتر ستوده: شورویها هم در آن ساختار دو قطبی دنبال منابع خودشان بودند. در مرحله اول هم چنان که اشاره کردم، تلقی یا پیشبینی شوروی این بود که بعد از اینکه آمریکاییها پایگاهشان را در ایران از دست دادند به احتمال زیاد، ایران به بلوک شوروی ملحق خواهد شد؛ خیلی هم جدی نمیگرفتند که ایران روابطش را با شوروی قطع کند یا روابط تیره شود. اما یکی از مسائل بسیار مهمی که در سال 1997 میلادی یکی دو ماه بعد از انقلاب، اتفاق افتاد، ورود ارتش سرخ به خاک شوروی بود. موضعی که ایران در این رابطه اتخاذ کرد موضع تاکتیکی نبود موضع اصولی و بنیادی بود و شورویها هم این را متوجه شدند.
مسأله دیگر این بود که روابط اقتصادی ایران با شوروی نیز به هم خورد؛ چون رابطه ما ناعادلانه بود. شورویها دنبال این بودند که بتوانند بر منابع ایران تسلط داشته باشند، بتوانند منابع نفت و گاز ایران را به سبک و سیاق قبل ادامه دهند. از همه مهمتر این که انقلابی که در ایران شد یک انقلاب اسلامی بود و شوروی با دین مقابله میکرد. اقلیت بسیار بزرگی از مسلمانها در برخی از مناطق شوروی بودند و این امکان وجود داشت که انقلاب اسلامی ایران به شوروی نیز صادر شود و مسلمانهای شوروی در مقابل نظام شوروی قیام کنند.
یک وجه دیگر هم این بود که امام فرمودند: (نقل به مضمون) ما به همان میزان که با سلطه آمریکا مخالفیم همان اندازه با سلطه شوروی هم مخالف هستیم. بنابراین اینکه شوروی بر بخشهایی از خاورمیانه اسلامی تسلط داشته باشد این مورد توافق ایران نبود. یا این که شوروی به عنوان ابرقدرت در سطح نظام جهانی در پی اعمال سلطه باشد و روابط سلطهآمیز با کشورهای جهان سومی اعم از اسلامی و غیراسلامی داشته باشد با سیاست نه شرقی و نه غربی ایران و با آموزههای انقلاب، سازگاری نداشت. بنابراین شورویها هم احساس کردند که انقلاب ایران منافع آنها را تأمین نخواهد کرد و در تضاد با منافع آنها خواهد بود چه در سطح روابط دو جانبه، چه در سطح منطقهای و یا سطح جهانی. بنابراین ما شاهد این هستیم که در سال 59 آمریکا و شوروی تلویحاً نسبت به حمله عراق به ایران موافقت داشتند. گرچه در ابتدا شوروی بیطرفی اتخاذ کرد ولی در میانه راه به بعد شورویها هم تقریباً در جنگ علیه ایران، مستقیماً شرکت کردند و هواپیماها و اسلحههای شوروی تحویل عراق داده میشد. به همان میزان سلاحهای فرانسوی، آلمانی و کشورهای اروپایی و آمریکا در اختیار صدام قرار میگرفت. در این وضعیت تقریباً هم آمریکا، هم شوروی و سایر کشورهای بزرگ همه به صورت ید واحده برعلیه انقلاب، این جنگ را تحمیل کردند و جنگ هشت سال طول کشید. سرانجام در یک امتحان دیگری مجدداً انقلاب اسلامی ایران قدرت خود را نشان داد و ملت توانست در مقابل قدرت آمریکا و شوروی ایستادگی کند.
ـ خبرنگار ابنا: استاد؛ پیش از انقلاب ایران از طرف آمریکا، ژاندارم منطقه بود. پس از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) این ساختار به هم ریخت. از دیدگاه حضرتعالی؛ انقلاب ایران چه تأثیری بر ساختار قدرت در منطقه ایجاد کرد؟
دکتر ستوده: ساختارهای منطقهای بر اساس همان ساختار دو قطبی تعریف میشد. تعدادی از کشورهای منطقه، در بلوک آمریکا و برخی در بلوک شوروی بودند. برای مثال ایران و عربستان در بلوک آمریکا قرار داشتند و عراق در بلوک شوروی بود. یا یمن جنوبی در اختیار شوروی، و یمن شمالی در اختیار آمریکاییها بود. یا ترکیه و مصر در بلوک آمریکا قرار داشت ولی سوریه در بلوک شوروی بود.
زمانی که در ایران انقلاب شد ساختار قدرت در منطقه به هم ریخت. نیکسون راهبرد یا استراتژی دو ستونی خود را نسبت به نظم دهی برای منطقه خاورمیانه براساس دو کشور ایران و عربستان تنظیم کرده بود. این استراتژی به سیاست دو ستونی نیکسون معروف است که عربستان در بُعد مالی و ایران در بُعد نظامی فعال بود و هر دو با هم در یک ائتلاف مشترک با آمریکا، امنیت منطقه را تأمین میکردند. از طرف دیگر، آمریکاییها برای محاصره شوروی پیمان سنتو را ایجاد کرده بودند که از یک طرف این پیمان به ناتو وصل میشد و از طرفی هم به سیتو. ایرانِ در زمان شاه عضو فعال پیمان سنتو بود و با انقلاب، این پیمان فروپاشید. بنابراین حلقه وصل ناتو به سیتو از بین رفت. در این جا بود که آمریکاییها احساس وحشت کردند و در همان زمان کارتر دستور ایجاد نیروهای واکنش سریع را داد که تعداد سربازان آن در حدود چهارصد هزار نفر بود.
خبرنگار ابنا: این سربازان کجا مستقر بودند؟
ـ دکتر ستوده: مقر اصلیشان در قسمت حوزه جنوبی خلیج فارس و دریای عمان بود. مهمترین هدف آمریکاییها این بود که بتوانند بر عدم توازنی که در منطقه ایجاد شده بود فائق آیند. پس از انقلاب ایران کشورهای منطقه که دارای ساختار پادشاهی بودند احساس وحشت کردند. یکی از کشورها عربستان بود که الان هم دارای ساختار پادشاهی است. کشوری مثل عراق که ساختار بستهای داشت نیز احساس وحشت کرد.
خبرنگار ابنا: تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر محور مقاومت در منطقه چه بود؟
ـ دکتر ستوده: یکی از محوریترین مسائلی که در منطقه ما به وقوع پیوست این بود که با انقلاب ایران جنبشهای اسلامی فعالتر شدند و مسأله صلح خاورمیانه وارد عرصه جدیدی شد. ما همه میدانیم که بعد از جنگ جهانی دوم رژیم صهیونیستی در منطقه به وجود آمد و جنگهایی بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی رخ داد و کشورهای عربی در مقابل رژیم صهیونیستی شکست خوردند. انقلاب ایران در سال 1379میلادی دقیقاً زمانی به پیروزی رسید که نه تنها دولتهای عربی بلکه نیروهای مردمی فلسطین پس از شکستهای پی در پی احساس یأس و ناامیدی داشتند و از سالهای 1973 به بعد احساس میکردند که اسرائیل شکستناپذیر است و کشورهای عربی هیچ راه و چارهای ندارند جز اینکه این رژیم را به رسمیت بشناسند و مشروعیتش را قبول کنند. این جا بود که پیمان صلح کمپدیوید امضا شد. اما انقلاب ایران مجدداً روح امید را به مبارزین فلسطینی داد و معادلات قدرت در منطقه را به شدت دستخوش تغییر قرار داد.
تقریباً میتوان گفت که مردم و گروههای فلسطینی، کشورهایی که مخالف اسرائیل بودند و نهضتهای اسلامی منطقه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران جان تازهای گرفتند و مسیر مقابله با اسرائیل دوباره از نو احیا شد. این مسأله در سطح منطقهای ادامه پیدا کرد تا گروههای فلسطینی حرکتهای انتفاضه اول، دوم و سوم را انجام دادند. یکی از آثار و برکات انقلاب اسلامی ایران این بود که به تدریج با تأسیس حزب الله در لبنان نه تنها از توسعهطلبی رژیم صهیونیستی جلوگیری شد بلکه در حال حاضر مهمترین وحشت و نگرانی اسرائیل از حزب الله لبنان و ایران است. ما میتوانیم بگوییم که پس از وقوع انقلاب ایران، در منطقه چرخش معادلات قدرت به ضرر اسرائیل تمام شد. یکی از دلایل شکلگیری داعش، برای ایجاد بحرانهای جدید در منطقه، معطوف به نگرانی و وحشت اسرائیل است که مبادا نیروهای حزب الله در لبنان، سوریه و در کشورهای منطقه قدرت زیادی پیدا کنند و اسرائیل را با گذشت زمان در محاصره قرار دهند. در حالی که اگر به شرایط قبل از انقلاب ایران برگردیم، اسرائیل سیاست توسعه اراضی داشت، به لبنان لشگرکشی میکرد، بخشهایی از کشورهای منطقه مثل بلندیهای جولان و کرانه باختری رود اردن را گرفته بود و ادعای "نیل تا فرات" را داشت؛ اما با پیدایش انقلاب ایران و با شکلگیری حرکتهای جدید برای مقابله با اسرائیل امروزه در شرایطی هستیم که اسرائیل به شدت احساس خطر میکند و مهمترین نگرانی آن از انقلاب ایران و قدرت ایران در منطقه است. از این جا ما میتوانیم بگوییم که انقلاب ایران نه تنها ساختار قدرت در منطقه را متحول کرد، بلکه روند مسائل را نیز تغییر داد.
خبرنگار ابنا: اگر حضرتعالی در پایان فرمایشی دارید بفرمایید.
دکتر ستوده: در پایان به این نکته بسیار مهم اشاره میکنم که وضعیت حاضر نشان میدهد که شاخصهای قدرت جمهوری اسلامی ایران افزایش پیدا کرده است. ایران در اکثر زمینهها نسبت به قبل از انقلاب، قدرت و توان زیادی را به دست آورده که همه اینها درونزاست. تفاوتی که با قدرت ایران در زمان شاه داشت این بود که قدرت ایران در زمان شاه برونزا بود و اتکا به بیرون ایران داشت که در رأس آنها آمریکا بود. اما در حال حاضر توان دفاعی ایران همه درونزاست. ایران در حد قابل توجهی امکان تولید تسلیحات دفاعی برای سرزمین و کشور خودش را دارد و میتواند اینها را صادر کند.
در بسیاری از دانشهای روز، ایران دست بالا را دارد مثل فنآوریهای نانو و غیره. ایران در دانش پزشکی در بسیاری از عرصهها رتبه اول را در خاورمیانه دارد. در صنایع پتروشیمی، تولید گاز، نفت و غیره هم شاخصههای بسیار بالایی را دارد. اما وجهی از قدرت ایران که با انقلاب ایران به صحنه آمد و ظهور پیدا کرد که به نظر بنده این سطح از قدرت را آمریکا و قدرتهای بزرگ هم ندارند، قدرت الهی انقلاب است و انقلاب ایران هم براساس امدادها و قدرت الهی پیروز شد. قدرت معنوی و قدرت متعالی انقلاب، که این سطح از قدرت برای کشورهای قدرتمند قابل فهم نیست. علتش این است که معیار در نظام بینالملل موجود، قدرت مادی است اما جمهوری اسلامی ایران در کنار تجهیز به قدرت مادی، به قدرت معنوی و الهی هم مجهز است و این باعث میشود که جمهوری اسلامی ایران بتواند در بسیاری از عرصههای منطقهای و بینالمللی ایفاگر نقش باشد. البته چه در منطقه خاورمیانه و منطقهای و چه در سطح نظام بینالملل ایران هم رقیب دارد و هم دشمن. جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به اهدافش با موانع و چالشهایی در سطح منطقه و بینالملل مواجه است اما میتواند با سطح بالایی از قدرتی که دارد در معادلات و فرآیندهای منطقهای و بینالمللی تأثیرگذاری داشته باشد و ایفای نقش کند. ما شاهد این هستیم که در حال حاضر به ویژه در سطح منطقهای، ابتکار عمل با جمهوری اسلامی ایران است و ایران توانسته است که اهداف و منافع کشورهای منطقه را که همان اهداف و منافع امت اسلامی است، پیگیری کند.